خنده بازار

یارو کیس کامپیوترش رو میبره تعمیرگاه میگه آقا اینو برای ما تعمیر کن.
طرف میگه :چه مشکلی داره؟
میگه:والا نمی دونم چرا چند روزه جا لیوانیش بیرون نمیاد!

توی کلاس آموزشی ارتش ،فرمانده می پرسه کی میدونه فرق ترس با احتیاط چیه؟
سرباز میگه: وقتی یک فرمانده عقب نشینی میکنه عملش احتیاط محسوب میشه.ولی اگر همین کار رو یک سرباز بکنه ،عملش ترس محسوب میشه!

به لاک پشت میگن خالی ببند:میگه دویم و دویدم

یکی از ساختمون ده طبقه ای میفته پایین همه جمع میشندورش ازش میپرسن آقا چی شده.میگه نمیدونم من تازه رسیدم.

یکی کلیدش رو تو ماشین جا میگذاره تا بره کلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو ماشین گیر میکنن.

وقتی بارون میاد همه جا قشنگ میشه.برو زیر بارون شاید فرجی بشه

 

میخواستن یکی رو شکنجه ی روحی بدن می فرستن تو یه اتاق گرد. میگن به گوشه بشین.

حیف نون داشت آب جوش میریخت توی باغچه!
بهش میگن :چرا آب جوش میریزی تو باغچه؟؟
میگه :آخه چای کاشتم.

یکی میخواسته گردو بشکنه گردو رو میگذاره زیر پاش با آجر میزنه سرش

به یکی میگن چندتا بچه داری.میگه 2تا.
میگن کدومش بزرگتره.میگه :خب معلومه اولیه.

تمساحه میره گدایی:میگه به من بدبخت مارمولکه کمک کنید.

یه ضرب المثل آموزنده هست که میگه:
مردن برای زنی که عاشقشی از زندگی باهاش آسون تره!!!!!